47.یه وقتایی باید رفت...

+بعضی چیزا یادشون جز اذیت کردن خود آدم هیچ چیز دیگه ای نداره

بعضیی وقتا باید رفت، باید اینقدر رفت که بشه نقطه

تا اصن نفهمیدی یه زمانی بوده و رفته

که اصن یادت بره تو حتی براش یه نقطه هم نبودی


+بعضی وقتا نباید آب ریخت، نباید آب ریخت رو قبر و یاد یه مُرده زنده کرد. چیکار می خوای بکنی؟

اون مرده، نفس مصنوعی، شوک الکتریکی، هیچ کدومش کارساز نیست.

اون الان برا یه جهان دیگست که هیچوقت نمی رسین به هم.


+یه وقتایی باید رفت، که یاد بگیری نقطه ی زندگی خودت باشی