به طرز عجیبی بی قرارم.
دلم یه چیزیو میخواد ولی نمیدونم چی، و همزمان حوصله هیچی رو ندارم.
هیچکاری نمی تونم بکنم.
خروارخروار هم درس و ارایه و .... ریخته سرم.
کسی هم نیست باهاش الکی حرف بزنم.
اینم از مضرات تنهایی :(((
کامل درک میکنم. چون خودم اصلا حوصله هیچکااااری مخصوصا درسیو ندارم...کلی ارائه و مقاله دارم برای ترجمه...ولی چاره چیه؟اگه کاری نکنه آدم ؟ مشکلی حل میشه؟ تازه مشکلاتش بیشترم میشه
استراحت های حساب شده میتونه مفید باشه.یه عکس هم اون بالای وبلاگم گذاشتم، که مضمونش همونه.اون بچه ۵ ساله م دلش بازی میخواد انگار. خیلی غرغر میکنه.حالا اینا به کنار، چی میخونی؟ کدوم دانشگاه هستی؟
نه نه نهههههههاین یعنی برو بشین بکووووب درستو بخون تا همونی بشی که دنیا انتظارشو داره
این دفعه اصلا از اون دفعه ها نیست.قبلنا جسمن خسته بود، الان از درونم خستم.
شخصی جهنم را اینگونه توصیف کرد :در آخرین روز از زندگیت روی زمین آن شخصی که از خودت ساخته ای؛شخصی که میتوانی باشی را ملاقات خواهد کرد....مازیتوفسکی
آخه درست درددل کردن اینجوریه؟این یعنی برو همین الان خودتو بکش که جلوی پیشرفت اون شخصی که میخوای تو روز آخر ببینی رو بگیری :((((
کامل درک میکنم. چون خودم اصلا حوصله هیچکااااری مخصوصا درسیو ندارم...کلی ارائه و مقاله دارم برای ترجمه...ولی چاره چیه؟
اگه کاری نکنه آدم ؟ مشکلی حل میشه؟ تازه مشکلاتش بیشترم میشه
استراحت های حساب شده میتونه مفید باشه.
یه عکس هم اون بالای وبلاگم گذاشتم، که مضمونش همونه.
اون بچه ۵ ساله م دلش بازی میخواد انگار. خیلی غرغر میکنه.
حالا اینا به کنار، چی میخونی؟ کدوم دانشگاه هستی؟
نه نه نههههههه
این یعنی برو بشین بکووووب درستو بخون تا همونی بشی که دنیا انتظارشو داره
این دفعه اصلا از اون دفعه ها نیست.
قبلنا جسمن خسته بود، الان از درونم خستم.
شخصی جهنم را اینگونه توصیف کرد :
در آخرین روز از زندگیت روی زمین آن شخصی که از خودت ساخته ای؛
شخصی که میتوانی باشی را ملاقات خواهد کرد....مازیتوفسکی
آخه درست درددل کردن اینجوریه؟
این یعنی برو همین الان خودتو بکش که جلوی پیشرفت اون شخصی که میخوای تو روز آخر ببینی رو بگیری :((((