156.

+بعد از سالیان دور و دراز و مدت‌های مدید و طولانی، یه عروسی دعوت شدم

تبریک به همه

155

+به خدا این liked the message وجود نداشت خیلی رابطه‌ها شکل میگرفت :))

154

+داشتم فک میکردم چرا من اینقد کم پول دارم,؟

من خیلی بیشتر پول میخوام برا کارام

153

+من برا ملت نظر میزارم زیر نوشته‌هاشونا

منتها اسم وبشون یادم کلا یادم نمیاد اصن کجا نظر گذاشتم :)

152. عشق از نوع ژاپنی

+داشتم فیلم the last samurai رو میدیدم

چقدر آروم و کم کم عشق بین مرد و زنه شکل گرفت، بدون اون چیزی که تو فیلمای غربی نشون میدن

بدون اون عطشی که ما همیشه فکر میکنیم

چقدر فرهنگ‌شون زیباست، البته شاید زیباست تو فیلماشون

++چقد دلم خواست از این نوع عشق‌ها

+من جز اینجا جاییمو ندارم از خودم بنویسم

برا همین هم غم‌هامو نوشتم هم خوشحالیامو

ولی انگار از حموشحالی نوشتن و حال خوب بودن وظیفه‌ست و ناله کردن زشت و انرژی  بد و فلان

نمیفهمم مگه حوشحالیای من من برا بقیه‌ست که غم‌هام فقط باید برا خودم باشه و بریزم تو خودم؟

++امروز از اون روزاست که هجوم افکار منفیو تجربه کردم

از افکار بی عرضگی، دوست داشتنی نبودن، هیچی بودن، چرا بودن تو این دنیا؟، فکرای درهم برهم، کلی چیز دیگه

نمیدونم تا کی میخواد ادامه پیدا کنه این افکار

151.

متاسفانه شبا انرژیم چند برابر میشه و مغزم خیلی خوب کار میکنه

صبحا اینجوریم که وات د فاک

151.

متاسفانه شبا انرژیم چند برابر میشه و مغزم خیلی خوب کار میکنه

صبحا اینجوریم که وات د فاک

150.

خستم

خسته

و خسته

149. آخر هفته‌ها

+بر خلاف بقیه از آخر هفته‌ها متنفرم

چون کار خاصی برا انجام ندارم

البته دارما ولی تفریح میخوام، دوست دارم تفریحات هیجان‌ انگیز داشته باشم

ولی خودم همزمان حالشو ندارم

یکی باید بیاد بگه پاشو بریم بیرون بترکونیم

ولی نیست هیچکس

هنوزم سواله برام چرا تو این سن یه دوست پایه ندارم برا این جور کارا؟

148. استوری

+حقیقتا وقتی استوری میزارم، مخصوصا از خودم ولی هیچکس ریپلای نمیکنه حس بدی میگیرم نسبت به خودم

همون حس همیشگیه دوست داشتنی نبودن

147.مردها...

مردها، این پسرکوچولوهای ریشه‌دار، هیچ‌وقت موجودات پیچیده‌ای نبوده‌اند! پیچیده‌ترین‌شان نهایتاً سیگار می‌کشند و می‌نویسند یا رییس‌جمهور می‌شوند... اما زن که نمی‌شوند!

مردها موجودات قدرتمندی هستند. هرچقدر محکم در آغوش بگیری‌شان اذیت یا تمام نمی‌شوند. زورشان به در کنسروها، وزنه‌های سنگین و غُرغرهای زنانه خوب می‌رسد...

مردها پسربچه هایی قوی‌اند. اما نه آن‌قدر قوی که بی‌توجهی را تاب بیاورند! نه آن‌قدر قوی که بدون «دوستت دارم»های زنی شب راحت بخوابند! نه آن‌قدر قوی که خیال فردای بچه‌ها از پای درشان نیاورد! نه آن‌قدر قوی که زحمت نان پیرشان نکند!

مردها پسربچه‌هایی قوی‌اند. که اگر در آغوش‌شان نگیری و ساعت‌ها پای پرحرفی‌های پسرکوچولوی درون‌شان ننشینی، تَرَک می‌خورند! و آن‌قدر مغرورند که اگر این ترک هزاربار هم تمامشان کند، آخ نگویند... فقط بمیرند! آن‌هم طوری که آب از آب تکان نخورد و مثل همیشه از سرکار برگردند و شام بخورند…
فقط پسرکوچولوی سربه‌هوای درونشان را می‌برند گوشه‌ای از وجودشان دفن می‌کنند و باقی عمر را جلوی تلویزیون، پشت میز اداره یا دخل مغازه در حسرتش می‌نشینند.

هوای «پسرکوچولوهای ریش‌دار» زندگیمان را داشته باشیم. آن‌ها راه زیادی را از پسربچگی‌شان آمده‌اند، تا مرد رویاهای ما باشند.
دنیا بدون «دوستت دارم» با صدایی مردانه جای ناامن و ترسناکی‌ست… دنیا بدون صاحبان کفش‌های ۴۲ و بزرگ‌تر ردپای خوشبختی را کم دارد…

نویسنده: حسنا میرصنم

146. رگ به رگ شدن همیشگی

+نه من برنمیگردم توییتر اون فضای سمی

++این رگ به رگ شدن کمرمم بشدت دهنمو سرویس کرده

یعنی ساییده

خوبه یهو شروع میکنه به گایش