-
279
پنجشنبه 10 آبان 1403 19:28
کسی هنوزم به اینجا سر میزنه؟
-
288
یکشنبه 28 مرداد 1403 23:50
یکی دو نفر رو تو اینجا دوست دارم جاج کنم به وقتش
-
۲۷۸.
چهارشنبه 24 مرداد 1403 22:41
دلم لاس میخواد حقیقتا میدونم عجیبه بعد چندماه همچین چیزی نوشتن
-
277. !
سهشنبه 1 خرداد 1403 23:41
+کسی اینجا هنوزم سر میزنه؟
-
276. Life is Strange
شنبه 16 دی 1402 22:27
+خیلی وقته سر نزدم به اینجا حرفایی هست که فقط اینجا میشه نوشت دوباره پناه آوردم بهش احتمالا یه مدت دوباره اینجا باشم، از زندگیم بنویسم براتون. این زندگی چیه که میاد و میره به چشم بهم زدن ++الانم بدنم درد گرفته. شاید نوشتم دلیلشو. این وبلاگم شده بساط آه و ناله من. شاید بازم باشه، شایدم ننویسم از آه و ناله. ++ممنون بابت...
-
275.
یکشنبه 11 تیر 1402 23:25
چه گرد و غباری گرفته اینجارو
-
274.رابطه
پنجشنبه 1 تیر 1402 20:09
+ روابط من همشون عمر کوتاهی دارن. نمیدونم مشکل از منه یا طرف مقابلم. چون یه بار از طرف من سریع تموم شد. یه بارم از طرف مقابلم. ولی خب ذهنم مشغول این سواله، چرا یه مورد خوب نصیب من نشده؟ 60 درصد اخلاق و ظاهر و اینا رو داشته باشه حداقل. یا اخلاقی ریده یا ظاهری ریده یا روحی روانیش به فاک رفته. یا کلا با من اوکی نمیشه....
-
273. آشنا شدن همانا، تمام شدنش همانا - +18
پنجشنبه 1 تیر 1402 20:05
-
272. آدم سمی
یکشنبه 14 خرداد 1402 21:31
+ادامه دار شدن این وضعیت هی داره قلقلکم میده برم به اون آدم سمیه پیام بدم چطوری و فلان در صورتی که میدونم اصن آدم مناسبی نبود
-
271. +18
یکشنبه 14 خرداد 1402 11:45
-
270. تعطیلات
یکشنبه 14 خرداد 1402 09:59
+میخواستم امروزم برم کوه، ولی یه خرده پشت پام درد میکرد، دیگه نرفتم. ++کلا حالم از روزای تعطیل بهم میخوره. کار خاصی برا انجام دادن ندارم. اکثرا تو گوشیم. برا همینه این کوهو آوردم وسط حداقل یه تکونی بدم به خودم. خیلی سرم تو گوشیه و به جاش خیلی کارا میتونم بکنم ولی خب دوباره این عن شد بلای جونم. ازونجایی که دوربرم آدم...
-
269. دلگیر
چهارشنبه 10 خرداد 1402 23:22
+دلگیرم از یه سری دوستام دوستایی که انگار دوستن ولی تا خبر نگیری، تا نری سمتشون، نمیان سمتت، یادی ازت نمیکنن، اصن تو رو فراموش میکنن دوستیای یه طرفه رفیقی که پیش تو حال نداشت، هیچ جا نمی اومد، هیچ وقت سعی نمیکرد باهات خوش بگذرونه. همیشه خسته بود، همیشه دوست داشت بپیچونتت. ولی الان چی؟ همیشه در حال تفریح کردن با رفیقای...
-
268. روزمره زده
دوشنبه 8 خرداد 1402 21:11
+خبر خاصی نیست دچار روزمرگی شدم. حس میکنم دارم درجا میزنم. چیز جدیدی خیلی وقته یاد نگرفتم و این آزارم میده. فکر آینده و شغلم که بمونم نمونم و .... کلا همه چی داره آزارم میده. حس میکنم خیلی وقته دستاوردی نداشتم و این هم آزارم میده. ++کوه رفتم اون روز، با چند نفر میشد رفیق شد ولی حرکتی نزدم. حتی یه دختره بود زیااد نگام...
-
267. کوه
شنبه 30 اردیبهشت 1402 19:43
+دیگه تقریبا فهمیدم چطور میشه تو کوه رفیق و دوست پیدا کرد. البته هنوز کار دارم ولی خب یکی از راه هاش رو یاد گرفتم ++چه خوب شد این تفریحو یاد گرفتم، حداقل کمتر میشینم خونه عزا میگیرم. +++نوشابه و مایعاد گازدارو فعلا گذاشتم کنار. ++++ ببینم وضعیت چشمم چطوری میشه، دیروز تو طبیعت بودم نصف مشکلاتم یادم رفت. حتی چشمم هم...
-
266. چشمام
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1402 22:40
+یه چند هفته ای حس میکنم چشمم دوبینیش بدتر شده. من چشام قوز قرنیه دارن آخه، یه چند سالی بود خداروشکر ثابت مونده بود. حتی بهمن ماه هم رفتم پیش دکترم گفت دیگه لازم نیست هر سال بیایی و میتونی 2 سال یه بار بیایی. ولی الان حس میکنم دوبینیش بدتر شده. حالا نمیدونم از حساسیت فصلیه که چشام خشک میشه همچین حسی پیدا میکنم یا این...
-
265.هایم
دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 21:57
+نمیدونم همیشه یه مدتی پشت سرهم بشدت هایم! نمیدونم دلیلش چیه. الانم تو همون زمانم. گفتم در جریان باشید.
-
۲۶۴. دوست، ذوق
دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 18:29
+ من واقعیتش موقعی که باید دوست درست حسابی داشته باشم، نداشتم. الان دوست دارم چندتا دوست پایه داشته باشم، فقط بگیم بخندیم، الکی سرخوش باشیم. ولی همیشه خدا گیر آدم های بی ذوق، آدم های خسته و سن بالا افتادم که دیگه حوصله مسخره بازی نداشتن، حوصله از ته دل قهقه زدن نداشتن، حوصله انجام خیلی کارا رو نداشتن. ++این خیلی سخته...
-
263. این روزام
شنبه 23 اردیبهشت 1402 22:54
+دیروز که جمعه باشه بازم رفتم درکه. البته این سری خیلی بیشتر رفتم و سر از ایستگاه 5 درآوردم. پدرممم در اومد. خیلی سنگین بود برام مخصوصا 1.5 ساعت آخرش که داری میرسی به ایستگاه 5. حالا من کفش کوه خریدم و کلیم به طرف تاکید کردم اینا که رو سنگ لیز نمیخوره و اینا؟ گفت نه خیالت راحت و فلان. بعد 10 بار کم کم لیز خوردم رو سنگ...
-
262. استرس!
پنجشنبه 21 اردیبهشت 1402 23:05
+استرس گرفتنی خیلی بی قرار میشم. مخصوصا استرس کاری که همین الان نمیتونم کاری کنم در موردش. حداقل باید تا شنبه، یکشنبه یا حتی 2شنبه براش صبر کنم تا کار بره جلو. ++هیچوقت کارایی که از دست من خارجه و نمیتونم کنترلشون کنم دوست نداشتم و نخواهم داشت. +++یا بی خیاله بیخیالم، یا اونقدری استرس میگیرم که حد نداره و دوست دارم...
-
261. تولدم!
دوشنبه 18 اردیبهشت 1402 22:41
+ امروز تولدم بود. 28 فاکینگ سال آیا مسیر درسته؟ راه درسته؟ هیچوقت برنامه خاصی نداشتم برا آیندم. الانم شاید همینه، برنامههای 1 سال، یا 2 ساله فوقش. بلند مدت؟ خیر ممنون. ++آیا باید اپلای کنم/میکردم؟ نمیدونم، هیچوقت بهش درست حسابی فکر نکردم. +++دارم پیر میشم و این آزارم میده. اینکه دیگه فرصت داره کم کم تنگ میشه و دیگه...
-
260. نوشتن
سهشنبه 12 اردیبهشت 1402 20:53
+دوست دارم در مورد یه چیزی بنویسم ولی نمیدونم چی. شما بگید هر چی دوست دارید بگید تا من در موردش بنویسم.
-
259. پارک لاله
پنجشنبه 7 اردیبهشت 1402 21:09
+رفتم یه مدت خیلی طولانی تو پارک لاله نشستم. مثلا کتاب بخونم. خیلی خسته بودم البته نتونستم چیزی بخونم. البته کلی آدم اومدن رد شدن. چقدررر تیپای عجیب غریب دیدم واقعا. دختر پسر فرقیم نمیکنه. یه تیپایی که تو فیلمام قفل بود واقعا. بعد جالب بود 10 بار میرفتن دور میزدن. نمیدونم حالا چیکار میکردن، دنبال رل بودن یا چی. ++یه...
-
258. کنه اکیپ
یکشنبه 3 اردیبهشت 1402 07:34
+یادم رفت اینو بگم، دیروز تو این اکیپه یه دختره بود خیلی خوب بود. منم که نمیدونستم چیکار کنم، یه خرده سعی کردم نخ بدم و اینا، خیلی ملو. آی کانتکت هم داشتم باهاش تو مسیر میرفتیم یه مرده بهمون اضافه شد آقا مثل یه کنه چسبید به این دختره واقعا مثل کنه. ندیده بودم یه مرد این شکلی رفتارای سطحی نشون بده وقتی از یه نفر خوشش...
-
257. چه روزی بود امروز
شنبه 2 اردیبهشت 1402 22:08
+امروز عالی بود، همینقد بگم بهتون خیلی خیلی هوس کوه کرده بودم صبح بلند شدم اما دیر دیگه ۱۰ و نیم زدم بیرون ۱۱.۵ اینا درکه بودم مثل بمب انرژی بودم با سرعت وحشتناک کوهو میرفتم بالا چقدر صحنه های قشنگ، رودخونه پر آب، درختای بلند بلند اصن یه چیزی میگم یه چیزی میخونید! خلاصه چند ساعت که رفتم بالا دیگه داشتم میبریدم رسیدم...
-
۲۵۶. دایی
جمعه 1 اردیبهشت 1402 00:21
+هم اکنون دایی شدم بالاخره! کاش یه مقدار حس داشتم ولی چیزی تو من مرده نمیدونم...
-
۲۵۵. آهنگای امروز
سهشنبه 29 فروردین 1402 18:49
+ Arcade Duncen Laurence + Arctic Monkeys - Wanna be yours + I wanna get lost with you - Stereophonics ممکنه همون حسی که من میگیرمو شما نگیرید طبیعیه هر لحظه از این آهنگا حس لحظاتی از زندگیمو یادم میره جوری که خیلی واقعیه، انگار دارم دوباره حسش میکنم. گوش دادید بگید از کدوم بیشتر خوشتون اومد و اگه از همین نوع آهنگا...
-
254. کجا آشنا میشید خب!
دوشنبه 28 فروردین 1402 21:24
+من آخه الان تو کجا با کسی آشنا بشم؟ خیابون که نمیشه، خزه سرکارم که نر کدهست اینستا هم که زیادی تنگن همه، فعلا هم دی اکتیوش کردم کوه میرید، کلاس میرید، سفر میرید؟ کجا میرید آشنا میشید؟!
-
۲۵۳. دو راهی سخت
دوشنبه 28 فروردین 1402 20:13
+ بین دو راهی سختی گیر افتادم از یه سمت شغلی که دارم پولش خوبه نسبت به جاهای دیگه ولی کارش زیاد مرتبط به رشتم نیست و بعضی وقتا خودخوری میکنم که دارم فرصت یادگیری رو از خودم دریغ میکنم از یه سمت دیگه میگم استعفا بدم برم یه جا که مرتبط با رشتمه کار یاد بگیرم و اینا، ولی حقوقم ۴۰ درصد کمتر میشه قطعا اول کار موندم چه کنم...
-
252. کتاب در پارک
یکشنبه 27 فروردین 1402 20:27
+خیلی تجربه خوبی بود، یه کتاب برداشتم رفتم پارک لاله خوندن لذت داشت واقعا، بر خلاف انتظارم تونستم غرق بشم توش ++کتابه هم روانشناسیه، تا الانش که خیلی خوب بوده تا آخر بخونم تمریناتش رو انجام بدم خوب بود به شماها هم معرفیش میکنم +++ دوتا پسرم همزمان داشتن از چندتا دختر شماره میگرفتن پشمام ریخته بود خیلی عادی و ریلکس...
-
۲۵۱. بلاگ اسکای سم
شنبه 26 فروردین 1402 22:13
+چقدر سوراخ سمبه داره بلاگ اسکای یه سری وبلاگ پیدا کردم پشمام ریخت اصن طرف با جزییات همه چیو میاد تعریف میکنه مسایل خاک بر سری مثلا خدایا چه خبره! ++چقدر از آدم دروغ گو بدم میاد چقد ازینا که دوست دارن سرتو شیره بمالن بدم میاد چقد ازینا که تو حین حرف زدن فقط کسشر و دروغ generate میکنن بدم میاد آخ اخ حالم ازت بهم میخوره...