محبت، چیزیه که الان می خوام.
از ته دلم میخوام.
محبت میخوام تا این گرفتگی دلم باز شه.
این سنگینی رو دلم کم شه.
امیدوار شم.
هوا بارونیه.
آینده، سیاهه.
ترسی تو وجودمه، ترس از آینده.
انگار که خودم برا خودم شرط گذاشتم. انگار یکی ازدرونم بهم میگه:
تا محبت نگیری، تا همون احساس خوب رو حس نکنی، باهات راه نمیام. دست و پاتو می بندم، نمیزارم راه بری، افسردت می کنم، به خاک سیاه مینشونمت. بی هدفت می کنم، نمی زارم حتی یه لحظه از زندگی لذت ببری. مختو تعطیل می کنم، یه کاری می کنم همیشه استرس بکشی. حتی خدا رو هم ازت می گیرم...
همینه که هست. محکوم به شکستی.
بیا، حالا باید گدایی محبت هم برا این بکنیم.
باز هم تکرار مکررات...
آی أم همه فن حریف
رمز این پستهات هم میخای عوض کن که اگر اشنا باشه.نتونه بخونه.
اوکیه
دقیقاا همینکار ها رو میکنی که مجبوری توی تنهایی بمیری
وقتی دخترها خودشونو لوس میکنن! باید نازشونو بکشی.قربون صدقه اشون بری
فرقی هم نمیکنه کیه! دوز ناز و قربون صدقه اش فقط فرق میکنه
این نکته اول
اصن ببین من چه نکات ارزشمندی در اختیارت میزارم
یادم میمونه :)
دیگه مگه میشه شما یه چی رو بگی و اشتباه باشه!
شما هم دستی تو اون ور داری هم تو این ور!
اصلا شما همه فن حریفی!!!
ولی یکی هست هی میاد وبم رو چک میکنه، از قسمت خبرنامه. بفهمم کیه زخمیش می کنم
اصن دیگه رفرش نمیزنم..اصن قهر میکنم..اصن دیگه باهات کاری ندارم..اصن دلم میخاد همش رفرش بزنم!!
(الکی مثلا خودمو لوس کردم!)
بابا بیخیال!
حالا رفرش می کنی، قهر می کنی، کار نداری؟؟ بالاخره کدومش
هاهاهاهاها
خود خود خودم بودم
همش اومدم اینجا دید زدم ببینم ج دادی یا ندادی
آی أم شرور وبلاگستان هستم
باو فک کردم یکی رمزا رو پیدا کرده داره دید میزنه
ترسیدم خلاصه
وبلاگستان خیر، بلاگ اسکایستان!
عزیییزم
مسخره نکردم.شوخی کردم بخندی...
ببخش اگر بد منظورمو رسوندم
عجب..خب برا چی خودتو اذیت میکنی؟
برو به یکی بگو بیا باهم دوست باشیم..
هییی..اگه من پسر بودم که میرفتم پیشنهاد میدادم.یا قبول میکرد یا نه.
فدای سرم.گزینه بعدی...
حیف دخترم و برم پیشنهاد بدم هزارو یک حرفه...
درکت میکنما..خیلیی وقتها ادم یکیو میخاد...اما خب نیست...
هرچه میخاهد دل تنگت بوگو...منم میشنوم..میخونم...
باو سر به سرت گذاشتم
ولی کاش به همین راحتی که تو میگی بود.
یا ادا اصول درمیارن، یا دنبال پولن، یا اصلا نیگات نمی کنن.
فک کنم اخرشم تو تنهایی بمیرم.
هاهاهاهاهاا
عخی..نازی..گوگولی..گولی منگولی...
در همین حد کفایت میکنه؟
برنامه امروزو چ کردی؟؟؟
من امروز هر یکساعت انگشتر و لباس نامزدیمو فقط نگاه کردم
:|
مسخره نکن دیگه.
مگه قرار نشد هر چی اومد تو ذهنم بنویسم؟ خب منم نوشتم.
مسخره برا چیه خب؟
برنامه امروز رو هواست.
رفتم دانشگاه، چشمم افتاد رو این اعصاب خوردکنا،
کلا بریدم :|
عخی..(با لهجه مشهدی بخون)
عزییزوووم
بیا خودوم موحبت بوکونوم
البته لهجه مشهدی شنیدما، ولی خب دقیقا یادم نیست چه شکلیه.