گیج و منگ

این توهما، این افکار مسخره، این چیزای الکی که داره تو ذهنم رژه میرن از مخم بیرون بیان 3 هیچ جلو می افتم.

خودم تشخیص میدم چمه، ولی انگیزه ای برا حلش ندارم.

آخه مگه امکان داره؟ همه کس؟ هر کی رو کی می بینی؟ هر کی که از جلوت رد میشه؟


واقعا فکر می کنم یکی نشسته تو ذهنم باهام داره شوخی می کنه. یه چیزای مسخره ای ازم میخواد که مرغ پخته از شنیدنشون خندش می گیره.

فقط فقط فقط هم بلده غر بزنه و حالمو بد کنه. هیچی حالیش نیست که هیچ، منو هم از زندگی ساقط کرده.

اسمش چیه این؟ ذهن؟ خودم؟ دلم؟ ذهن هوشیارم؟؟؟

چیکارش کنم؟ چطور باهاش کنار بیام؟ با حرف زدن باهاش مشکلش حل میشه؟ چی می خواد اصلا؟؟؟


گیجه گیجم.

 و می دونم بهترین کار الان، گوش نکردن به چیزیه که ازم میخواد...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد