جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- آبان 1403 1
- مرداد 1403 2
- خرداد 1403 1
- دی 1402 1
- تیر 1402 3
- خرداد 1402 5
- اردیبهشت 1402 12
- فروردین 1402 19
- اسفند 1401 3
- بهمن 1401 9
- دی 1401 5
- آذر 1401 3
- آبان 1401 13
- مهر 1401 17
- شهریور 1401 9
- مرداد 1401 5
- تیر 1401 5
- خرداد 1401 8
- اردیبهشت 1401 6
- فروردین 1401 5
- اسفند 1400 13
- بهمن 1400 15
- دی 1400 1
- آذر 1400 1
- آبان 1400 5
- مهر 1400 3
- شهریور 1400 5
- مرداد 1400 1
- تیر 1400 1
- خرداد 1400 2
- اردیبهشت 1400 1
- بهمن 1399 2
- دی 1399 2
- آذر 1399 1
- مهر 1399 1
- تیر 1399 4
- خرداد 1399 1
- اردیبهشت 1399 4
- فروردین 1399 4
- دی 1398 1
- آذر 1398 17
- آبان 1398 3
- مهر 1398 4
- شهریور 1398 3
- مرداد 1398 8
- تیر 1398 3
- خرداد 1398 6
- اردیبهشت 1398 14
- فروردین 1398 13
- اسفند 1397 14
- بهمن 1397 18
- دی 1397 26
- آذر 1397 13
- آبان 1397 29
- مهر 1397 14
- شهریور 1397 26
- خرداد 1397 37
- اردیبهشت 1397 113
- فروردین 1397 125
- اسفند 1396 43
جستجو
امشب!
+امروز، استاد راهنمام دانشجوهاشو دعوت کرده بود به شام، همراه با موسیقی زنده!!!
خیلی خوش گذشت، هم خوانی با خواننده و دست و جیغ.
صدام گرفته این قدر جیغ زدم!
فقط نشد پاشیم برقصیم. خیلی دلم میخواستا ولی خب نه جاش بود، نه میشد جلو استاد راهنما رقصید!
+کلا یه انرژی تخلیه نشده داشتم که تا حدی تخلیه شد ولی هنوز مونده. اون رقصه اگه اوکی میشد، همه رو تخلیه می کردم
نشد، حیف شد. یه قری هنوز مونده تو کمرم ای بابا.
+ کلا نیاز دارم به یه سری دیوونه بازی، که انرژی که جمع میشه رو تخلیه کنم.
ببینم چه کارای دیگه ای میشه کرد.
چهارشنبه 12 اردیبهشت 1397 ساعت 01:26
اوهوم...حرفاتون درسته...چی بگم والا....
خب اگه درسته دنبال یه راه حل باش.
خوشحال میشم اگه کمکی کرده باشم.
دوست پایه ندارم...همشون درگیر زندگیای خودشونن...مثلا امروز دلم میخواست برم تئاتر ولی هیچکس نبود باهام بیاد
ببین کاملا می فهمم چی میگی.
من این چند سال عمدا دوستام رو از اطراف خودم پراکنده کردم ولی فهمیدم نباید این شکلی رفتار کنم.
تازگیا فهمیدم اصلا نمیشه، تنهایی سخته.
گرچه تنهایی نباید دلیل بر ازدواج یا برقراری رابطه باشه و هر کسی باید بتونه باهاش کنار بیاد. به قول یکی، باید تنهایی رو در آغوش کشید.
نمی دونم دانشجو هستی یا نه، ولی معمولا تو دانشگاه گروه های مختلفی هست: کوه نوردی، زبان، موسیقی یا باشگاه مثلا.
تو هر کدوم ازینا شانس آشنا شدن با افراد مختلف هست و می تونن پایه باشن.
البته من خودم تنهایی چندبار رفتم کوه. اول راه سخت بود، ولی بعدش احساس خوب بهم دست داد.
تئاتر و سینما اره، نیاز هست کسی کنار آدم باشه و تنهایی زیاد دلچسب نیست.
نه.
ولی نبوده هیچوقت دوروبرم همچین جمع هایی...هیچ کجا ! برا همینم خیلی بی حوصله شدم
همینه دیگه.
یکنواخت شدن زندگی اصلا خوب نیست.
من تازه دارم یاد می گیرم با دیگران زیادتر بچرخم، تو جمع هاشون باشم و ...
آدم نیاز داره بعضی وقتا مسخره بازی دربیاره!
خب شاید درون گرایید یا مثلا خانواده مذهبی دارید. اینا همش می تونه دلیل باشه.
ولی خب هیچ دوست پایه ای هم ندارید؟؟
هیچوقت نبودم توی همچین جمع هایی...ولی خیلی دوست دارم.
خب جمع دوستان، خانواده و ... هر کدوم می تونه همچین حالتی داشته باشه.
خجالتی هستید؟
همیشه به خوشی
کاش ماهم از این جمع ها داشتیم خب
ممنون
البته منم تازه پیدا کردم همچین جمعی رو.
اگه دانشجویید که خب باید باشید تو همچین جمع هایی.