+می خوام بگم براتون ااز یه اتفاق!
اینم ازون قراره که رفیقم رفته شهرستان، کسی نبود تو آزمایشگاه
بعد 5 شنبه ظهر حدودای ساعت 3 من رفتم آزمایشگاه تا تست بزنم، از زیر در دیدم چراغ روشنه، پس گفتم حتما یکی دیگه توعه
در زدم برم تو، دیدم قفله
گفتم خب پس حتما رفته و میاد
کلید انداختم و چرخوندم، دیدم باز نمیشه :/
هر چی تلاش میکردم باز نمیشد.
اینم بگم که کلید پشت در باشه قفلش باز نمیشه
اعصابم خورد شده بود، که یکی توعه و درو باز نمی کنه
بعد در زدم و دیدم یه سایه هایی اومدن پشت در :))
صدای پا و اینا هم می اومد خلاصه
هر چی میگم کی تو هستش و اینا کسی ج نمیده
یه خرده واستادم، بعد تازه دوزایم افتاد که بله! دوستان از ما بهترون آوردن و آزمایشگاه هم شده مکان :))))))
خلاصه اینکه رفتم بیرون ساختمون و منتظر موندم اومدن بیرون و رفتم کارمو کردم
بعد چند ساعت رفتم تو اتاق باز، بعد دیدم رفیقم قشننننگ اضطراب داره و چرت و پرت داره میگه :))
سوالای عجیب غریب و اینا
+بعله، بی مکانی هم بد دردیه :))