263. این روزام

+دیروز که جمعه باشه بازم رفتم درکه. البته این سری خیلی بیشتر رفتم و سر از ایستگاه 5 درآوردم.

پدرممم در اومد. خیلی سنگین بود برام مخصوصا 1.5 ساعت آخرش که داری میرسی به ایستگاه 5.

حالا من کفش کوه خریدم و کلیم به طرف تاکید کردم اینا که رو سنگ لیز نمیخوره و اینا؟ گفت نه خیالت راحت و فلان.

بعد 10 بار کم کم لیز خوردم رو سنگ و اینا.

صد رحمت به کتونیای داغون خودم که اصن لیز خوردن نبود تو کارش.

بگذریم، به خاطر همین مساله باز یه چیزی تو مخم روشن میشه که همیشه تصمیمات اشتباه میگیرم تو سری اول و بعدها احتمالا جبرانش میکنم.

خیلی دوست داشتم از همون اول یه چیزی رو درست انتخاب کنم و باقی ماجرا.


++این سری دیگه خبری از اکیپ نبود، کلشو خودم رفتم اومدم پایین. البته با یه پیرمرده هم صحبت شدم که باحال بود و اینا.


+++کلا دخترای خوبی بودن میان تو کوه. بالاخره یدونشونو باید بزنم زیر بغلم ببرم. نمیشه که چه وعضشه. همه چندتا چندتا دارن من هیچی.

منم نیاز دارم خب! یادم باشه ازون متنای +18 ای بنویسم. خیلی وقته ننوشتم. این روزا فعلا های‌ام!


++++خیلی زیاد هم سوختم که دیگه کرم ضد آفتاب میگیرم ازین به بعد میزنم.


+++++کلی چیزای دیگه هم میخواستم بگم که خستگی مجال نمیزاره...

نظرات 2 + ارسال نظر
سمیرا دوشنبه 25 اردیبهشت 1402 ساعت 07:38

خب این طبیعیه که آدم با تجربه انتخابش بهتر بشه، به نظرتون انصافه آدمی که کلی آزمون و خطا کرده تا به انتخاب درست برسه با یه نفر که بدون مشاوره یا تجربه، الکی انتخاب درستی داشته، یکی بشه! نمیشه دیگه انصاف داشته باشین

اره موافقم
من ولی یه اشتباهو چند بار تکرار میکنم
سرم به سنگ نمیخوره
مخم نمیفهمه آقا بیخیال شو و این حرفا

بانوی کویر یکشنبه 24 اردیبهشت 1402 ساعت 22:59 https://banooyekavir.blogsky.com/

این کوه رفتن اگر روتین آخر هفته هاتون بشه عالیه
یکی از اون دختر باحال جذاب ها هم همراهتان میشه بالاخره

اره ایشالا میرم دیگه هر هفته اگه کار نداشته باشم
ببینیم کیو میتونیم برداریم از وسط راه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد