+این دقیقا چیزیه که از یه وبلاگ انتظار دارم.
وقتتو تلف نمی کنه، حرفاتو میزنی وقتی بهت فشار میارن، آروم میشی و میری پی کارت ://
+این دقیقا چیزیه که از یه وبلاگ انتظار دارم.
وقتتو تلف نمی کنه، حرفاتو میزنی وقتی بهت فشار میارن، آروم میشی و میری پی کارت ://
+الان داشتم قیمتا رو چک می کردم، یه لپتاپ درست اوایل مرداد بود خریدم 5 میلیون و 600، بعد اون موقع هم داشت دلار گرون میشد. با 5 میلیون و 270 هم میتونستم بخرم ولی بدشانسی آوردم.
الان همون لپتاپ از همون سایت شده 8 و نیم میلیون :||||
یعنی در عرض 1.5 ماه 3.5 میلیون اومد روش :///
چرا؟؟؟
+امروز، روز خوبی بود در کل
نشستم یه خرده در مورد رانت و بازاریابی و کسب استعدادهای درونی! و .... خوندم.
خب حداقل یه خرده متفاوت بود نسبت به روزای دیگه.
+درسته وضعیت اقتصادی افتضاعه و هیچی سرجاش نیست، ولی به من حس underdog بودن دست داده!!! یعنی الان که همه نگرانن و کاری نمی تونن بکنن، بیام و یه حرکتی بزنم.
مشکلم اینه که هیچ ایده ای ندارم، اصلا نمی دونم به کدوم سمت باید برم. چیکار باید بکنم.
بازاریابی، مغازه زدن، عکاسی، ادامه تحصیل و مهاجرت، برنامه نویس شدن، طراحی سایت، ....
خیلی گیجم واقعا. کاش می دونستم چطوری از این وضعیت خلاص شم و برم دنبال یه چیزی که دوست دارم.
از یه طرفم میگم برم دنبال یه چیز خاص که کسی فکرش بهش نرسیده، میدونید یعنی think out the box طور منظورمه!
خیلی از این خوشم میاد، یعنی نمی خوام برم دنبال یه سری کارای کلیشه ای که همه مثل یه روبات انجام میدن. مثلا درس خوندن و مهاجرت.
شاید به خاطر این روحیه کمال گراییمه نمی دونم.
بگم کمال گرایی جز ضرر چیزی نداره، یه وقت فکر نکنید کلاس میزارم و این حرفاهااا!
ولی دنبال هر چی برم دنبال کار تولیدی عمرا برم. همین الانش مشکل فروش و تولید و مواد اولیه بیداد میکنه.
همین پوشک بچه، نوار بهداشتی و ... رو ببینید دیگه.
یه خبریم خوندم دیجیکالا 175 کارمندشو تعدیل کرده :// به خاطر کاهش قدرت خرید و مشکل جنس و عدم ترخیصشون از گمرک و اینا.
کلا اقتصاد دولتی بدجوری گند میزنه به کشور.
تو این سایت در مورد رانت خیلی خوب توضیح داده بخونید حتما
+ولی داشتم فکر می کردم، هدف داشتن خیلی جذابه.
جذاب ترین قسمت زندگی ما داشتن هدفه و این که بدونی چی می خوای و روش متمرکز بشی خیلی زندگی رو قشنگ تر می کنه و احساس ارزشمندی به آدم و کارایی که می کنه میده.
با هدف باشیم!
آهنگ جدید میخوام :/
میدونم کامنتا رو بستم ولی گفتم چسنالشو بکنم حداقل :)
آهنگ معرفی کنید یه جوری بالاخره!!
+ارایه دارم فردا
اینقدر وقت تلف کردم، وقت تلف کردم و هیچی درس دیگه ای رو نخوندم تا بشه روز ارایه بشینم پشتش و یه خرده بخونم و برم بدمشو خلاص
که البته خلاص که چه عرض کنم، امتحانای سگی در راهن
منم هیچ کدوم رو حتی تو یه خرده هم نیگاه نکردمشون تو فرجه ها
همش به استرس و موضوعاتی که نباید درگیرشون میشدم گذشت.
البته شروعش از جمعه 6 خرداد بود که شروع کردم همه چی رو به چپم بگیرم و هنوزم که هنوزه نتوستم برگردم به روند قبلی و درس بخونم
ذهنم پراکنده ست، تمرکز ندارم.
اگه درست و حسابی می خوندم حداقل الان درس جدیدی برا خوندن و وویس گوش دادن نداشتم...
ولی الان همه چی تلنبار شده...
+سلام ای صبحای امتحان :|
تو این پست خانم مهشید ابارشی خیلی خوب توضیح داده
https://www.instagram.com/p/BbkK0O9FeAF/?taken-by=organic_minded
الکی و از روی تنهایی ازدواج نکنید خلاصه
+ولی این 3 هفته اخیر خیلی زود گذشت
خیلی
بدون اینکه فرصت بکنم کاری کنم یا ماه رمضون بخواد اذیت بکنه
تنها کاریم که کردم، یه جانشستن و خودخوری و فکرای مسخره کردن تو ذهنم بود :/
فقط استرس درسا رو داشتم بدون اینکه کاری کنم
به قدری بیخیال درسا، اونم تو فرجه ها شدم که واقعا نگرانم برا امتحانا، مخصوصا اینکه یه استاد سگ بنداز هم دارم :|
+خدا خودش رحم کنه
+درس دیگه خیلی یه جوری شده.
خیلی تکراری، خیلی مسخره، خیلی فرسایشی.
نصفشو خودم رو مسئول چنین وضعیتی می دونم، نصف بقیش هم اتفاقاتی که افتادن
دوست دارم پول دربیارم، فقط پول :)
این تابستون خودم می فهمم چند مرده حلاجم
+همیشه رو یه فرد اشتباه دست میزارم
رو یه فردی که نباید اصلا طرفش برم
شاید حتی خودمم نمی خوام اتفاقی بیوفته
همون جوری بمونم
هنوز شاید آماده نیستم
اینا همش فکره، همش فکره که توی ذهنم می چرخن
بدون اینکه یه لحظه تموم بشن
و من هنوز پایین کوه واستادم که ببینم چطوری و از چه راهی برم بهتره
در صورتی که حتی کسایی که دیرتر از من رفتن قله رو فتح کردن...
+همین الان فهمیدم طی چسناله های یه هفته ای من که به طول انجامید، سکه شده 2.5 میلیون!
بازم خواستید به چسناله های من گوش کنید سکه گرون میشه :|
+نمی دونم اینجا رو اصلا آپ بکنم یا نه
خیلی از بالا پایینام رو اینجا نوشتم
با اینکه عمرش کوتاه بود.
+اینجا رو خیلی دوست دارم.
کاشکی کرم نمی ریختم و به عهد خودم با خودم برا ناشناس بودن وفا می کردم
که البته وفادار موندم ولی یه چیزی پیش اومد و منم جلوش رو نگرفتم و بالاخره از دسترس خارجش کردم.
+حالا شاید بازم نوشتم.
+بعد سال ها، این موشمپای دور لپ تاپ رو کندم :|
زشت تر شد به نظرم
همش تقصیر شماهاست
قضاوتای بی جاتون
به شماها چه اینا موشمپا داره یا نه