+کسایی که میایید وبم، بیایید اعلام حضور کنین بشناسمتون :))
Bile bile yаndı yüreğim
Yаnа yаnа söndü yüreğim
Benim sonum sende bilirim
Unutаmаdım seni
ببینید تو یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=-Lj9Q36lR58&ab_channel=s.sevgimy%C4%B1lmaz
+بیشتر از 3 ساله که وب دارم
این وبو از اسفند 06 زدم
بارها گفتم، اینجا کلی از خاطرات و اتفاقات این چند سالم رو نوشتم و بازم میگم، دوسش دارم :)))
+بیشتر از 3 ساله که وب دارم
این وبو از اسفند 06 زدم
بارها گفتم، اینجا کلی از خاطرات و اتفاقات این چند سالم رو نوشتم و بازم میگم، دوسش دارم :)))
+خیلی جالبه، نزدیک به 3 ساله که وب دارم. اولش اصن قصدم نوشتن نبود، برا یه چیز دیگه وب زدم.
ولی کم کم روزمرگیا رو خوندم، وبها رو چک کردم، وبمو خوندین و منم کم کم افتادم تو خط روزمره نوشتن و اینا :))
این وب اتفاقای زیادی توش داره، شاید اونقدر هیجان انگیز نبوده، اما از بدترین لحظات زندگیم تو این چند سال تا بهترینش توش ثبت شده
هر از چند گاهی میام و میخونمش، اشک تو چشمام حلقه میزنه.
++دوست دارم وبم :))))))
+دلتنگ چیزی میشم که نیست
دلتنگ کسی میشم که نبوده
دلتنگ لحظاتی میشم که نبوده
++حسودی بقیه رو میکنم
حسودیِ احساسات بقیه
غبطه، بهتره بگم غبطه میخورم.
+++غبطه میخورم به کسی که بودم. به کسی که میتونستم باشم. اما نیستم.
به جاهایی که میتونستم برسم، به پیشرفتایی که میتونستم داشته باشم، اما نرسیدم، و نداشتم.
چرا این شکلی شد؟
++++خودمو، فکرمو، ذهنمو بیش از حد درگیر یه سری مسائل کردم، که شاید زیاد از حد دارم بهشون فکر میکنم.
چمیدونم.
هر کس برا نداشتههاش تلاش میکنه، میجنگه...
دقیقا همون چیزایی که راجبش فک میکردم، رویا داشتم و فک میکردم میشه که خوب باشه، دقیقااا از همونا داره در مورد یکی دیگه صحبت میکنه
زیبا نیست؟
++نمیدونم چرا همچین کاری با خودم میکنم. چیزی که شروع نشده بود رو تموم نمیکنم.
برزخیه که گیر انداختم خودمو توش.
شاید همینه چیزاست که بهم ثابت میکنه زندم، میتونم حس داشته باشم!
+++کی میدونه؟ شاید حتی عاشق شدنمون هم فقط یه خودخواهیه، به خودمون ثابت کنیم زندهایم، که هنوز خون تو رگامون جریان داره...
+هر چند وقت یه بار میام وبمو میبینم که بیشتر از 2 ساله دارمش و خوشحال میشم. همین طوری، الکی :))
نمیدونم از چیش خوشحال میشم ولی در هر صورت حس خوب میده بهم.
+واقعا یه سوالی برام پیش اومده. خیلی جدی دارم بهش فک می کنم:
چرا هیشکی از من خوشش نمیاد؟
چرا هیشکی نخواسته سرصحبتو با من باز کنه، صحبت کنه بخواد بیشتر منو بشناسه؟
چرا من همیشه تلاش کردم ولی به در بسته خوردم؟ له شدم به معنای واقعی کلمه ولی برای کسی مهم نبودم؟
""چرا من دوست نداشتنیم؟""
+آه، مُردم از سر رفتن حوصله
+از هر زمان دیگه بیشتر این ۷ سال گذشته جلو چشمم میاد.
اینکه واقعا چیکار کردم؟ دارم چیکار میکنم؟
اصن دارم کار درستو میکنم؟ واقعا؟
من الان ۲۵ سالمه!
نباید خیلی چیزا رو شروع میکردم قبلا؟
نباید خیلی بیشتر درآمد داشتم، زودتر کار میکردم؟
نباید تجربههام بیشتر می بود؟
۳-۴ سال خیلی مهم رو الکی سر هیچ و پوچ حرص خوردم. سر چیزایی که پشیزی ارزش نداشتن. با وقت خیلی کمتر میشد حلشون کرد.
ولی کل زندگیمو گذاشتم روشون.
استرس، اضطراب.
حس میکنم الکی عمرم هدر رفت سر هیچی.
++الان اما یه چیزی یادم اومد. نشخوار فکری و خودخوری، یعنی همین کاری که الان میکنم خودش باعث شد وقتم بیشتر هدر بره.
شاید بهتر باشه فک کنم الان ۱۸ سالمه، از الان زندگیمو اون شکلی که میخوام درست کنم.
کی میدونه، کی میدونه چی میشه؟
کاشکی بشه. کاشکی سالهای دور و دراز داشته باشم تا بتونم جبران کنم وقت هدر رفته رو.
+++دوست داشتم وبم قدیمی تر بود. حداقل یه دستاورد ملموس میشد از سالهای گذشته.
الانم خاطرههای خیلی زیادی توشه. بیشتر از ۲ سال خاطره.
++++دوستتون دارم :))