+روزای تعطیل عذاب علیمه برام
واقعا حس میکنم باید برم خودکشی کنم
نمیدونم چرا
برنامه ندارم
از صبح هم تو خونم
به کل داغون میشم
نمیدونم در مورد واکنش ترومایی چیزی میدونید یا نه
حالا سرچ کنید در موردش
فهمیدم یکی از موقعیت هایی که باعث میشه واکنش خیلی شدید داشته باشم، اینه که یکی منو اسکل فرض کنه
به شدت اعصابم خورد میشه، بهم میریزم
میدونمم کی اولین بارها همچین حسی بهم دست داد، خانواده بودن
+خلاصه ازینکه یکی اسکل فرضم کنه، یا یه جوری با سیاست باهام رفتار کنه تا به یه چیزی برسه، بشدتتت بدم میاد
+ستاره کم نور عزیز ممنون بالت کامنتات
کلی وقت باید بزارم به کامنتات ج بدم، به تدربج اینکارو میکنم :))
+یه کتابی خوندم در مورد نحوه طرز فکر و اینکه چطور تاثیر گذاری مستقیم داره روی تصمیمات و عملکرد ما
خیلی روم تاثیر گذاشت، اونقدری که تقریبا 50 درصد طرز فکرم رو تونست عوض بکنه در مورد خیلی از مسائل
ولی این روانشناسی که میرم، هرچقدرم همین مسئله رو سعی داشت بکنه تو مغزم، تو کتم نمیرفت. خیلی مقاومت دارم نسبت به حرفاش
حس میکنم بیشتر چون پولشو میخواد بگیره، حرفاش از روی صداقت نیست و فلان
ولی کتاب چی؟ خب براش پول دادی مشخصه باید قبولش کنی! :))
+احساس تنهایی زیادی دارم
کم کم دارم دیوونه میشم
ازینکه کسی نیست شبا با هم حرف بزنیم، که به فکرم باشه، به فکرش باشم
نمیدونم دیگه چیکار کنم
مواردی که پیش میاد الکی میرن هوا
اکثرا وقت نداریم و فلان که همون پیچوندنه
نباید اینقدر سخت باشه ولی برای من داره اتفاق میافته
نمیدونم چرا اینقد سخت میگیرن این جنس ماده
++حس میکنم دارم یه چیز بزرگی رو از دست میدم که اصن نمیدونم چیه
مچاله دارم میشم از درون...
+چه خبرا از دوستان ؟:))
+حقیقتا دوست میداشتم الان محبوبم برام سوپ میپخت، منم قربون صدقهش میرفتم
++آمال و آرزوهای یه جوان ایرانی
+خب ببین فهمیدم قضیه چیه
زیاد از حد از کسیم تعریف کنی میکنی فکر میکنه عنه خاصیه
مخصوصا علی الخصوص با دختراست
طرف میاد میگه نهه من خوشگل نیستم میگم نه خوبی، این حرفو نزن
عن رو به عن خاص تبدیل کردم حالا دیگه جواب آدمو نمیده
و به جد چندین مورد این شکلی شده
واقعا کاش یه خرده عقل تو کلم بود میفهمیدم با این جماعت چطوری رفتار میکردم تا تو عن خودشون ادای آرتیستا رو درنیارن سرسره بازی کنن تو رو هم عن مالی بکنن
++نمیفهمم، هنوز که هنوز باید این جماعت دختر رو باید بهتر بشناسم
ازین به بعد فقط ریدمان بهشون
+++اعصاب نمیزارن برا آدم
++++دخترا کلاس بزارن برام بهتر بشناسمشون لطفااا
+نمیفهمم
چرا نمیخوایید یا دوست ندارید تو این وضعیت قاراشمیش یه همدم یا همراه داشته باشید، که حداقل باهاش حرف بزنید؟
++ناشکرید
+من زخم های زیادی دارم
زخم هایی که هنوز خوب نشدن، چون خودم نمیزارن خوب بشن
خودم هر روز چرکینشون نگه میدارم
خودم خودمو هر روز زجر میدم، قضاوت میکنم و میتوپم به خودم.
وقتی یکی یه چیز ناخوشایند بهم میگه، انگار روی همین زخم ها دست گذاشته، فشارشون میده و من زجر میکشم.
++قدم اول برای بی حس شدن جلوی قضاوت اینه که خودمو قضاوت نکنم
همون جوری با خودم حرف بزنم که دوست دارم یکی دیگه باهام حرف بزنه.
+محبوبم الان باید میبودی
توی این هوای سرد، میرفتیم زیر پتو
از گرمای همدیگه گرم میشدیم.
ولی نیستی
مختو باید بزنم که نه تو پا میدی، نه من بلدم
پس یخ میزنیم تنهایی...
+ همه رفتن توی یه فاز خاصی
هیشکی حوصله صحبت نداره
صحبت بیشتر برای آشنا شدن و لاس و فلان
همین طور میری اینستا بدون دستاورد خاصی برمیگردی
ای بابا منم دل دارم :((
+امشب یه لاس تمیز زدم راضیم :))
++اون کار اداریم رو بالاخره تونستم انجام بدم، نتیجش ۱.۵ ماه دیگه میاد
خدایا شکرت
+نیاز به صحبت دارم، به همدم
چرا اینقدر اینجور چیزا سخته تو ایران؟
ادا تنگ بازی درآوردن رو نمیدونم چرا ملت از خودشون درمیارن
کاش حداقل اینمون درست بود
++نیاز به لمس شدن دارم، اینکه یکی دست بکشه رو موهام
پوستمو لمس کنه، بغلش کنم، حس کنم گرمای بدنشو
ولی خب باید لپتاپو بزارم رو پاهام فیلم ببینم ذهنمو مشغول کنم
+++هیچیمون درست نیست
هیچی دقیقا هیچی
+واقعا ریدم تو همه ادارات دولتی با این وضع کار کردنشون
بازم کارمو راه ننداخت، انداخت هفته بعد
بی پدر گفت حتما این هفته کارت راه میوفته
بازم انجام ندادنش
به قرآن مادر پدرشونو تا هفته بعد یکی میکنم
اعصابمو سرویس کردن بی شعورا
مملکتم که رو هواست، من موندمو با این کاری که حتما باید انجام شه ولی بی پدرا انجام نمیدن
++۶ ماهه قشنگ کارم مثل یه حلزون جلو میره
اون پولی که میخورین ایشالا از گلوتون پایین نره