180.

+چه خبرا؟

 کسی اینجا رو میخونه هنوز؟!

180.

+چه خبرا؟

 کسی اینجا رو میخونه هنوز؟!

179.قرض پول

+اون دختره که یه مدت خیلی کوتاه رل زده بودم یادتون هست؟

طرف بعد ۲ ماه که نه حالی پرسید، نه پیامی داده بود، نه هیچی

یهو پیام داده پول قرض میخوام برا تمدید خونه،

میدی؟

آدمو چی فرض میکنن اینا؟ کسخل؟ 

++طرف بعد ۱ روز گفت راستش هیچ حسی بهت ندارم دیگه، بعد یهو یاد آدم میوفته

چرا اینقد پر رو واقعا؟


178.کمبود دختر

+خب چشم زدم خودمو

هیشکی نیست دوروبرم دوباره

نمیدونم دوست دارم همیشه یک دختر باشه باهاش بتونم راحت صحبت کنم طبیعیه یا نه

۱۷۷. اعصاب خرد

+الان نیاز دارم یکیو پیدا کنم سرتا پاشو به فحش بکشم

تهشم جرش بدم

چقد ملت عقده این واقعا

176. روز تعطیل

+یکی باید منو از دست روزای تعطیل خلاص کنه

175.بیکاری

+خیلی بده که وقتی دستم خالیه و بیکارم، نمیدونم باید چیکار کنم

دوست دارم یه علاقه وحشتناک به یه چیزی داشته باشم و روش کار کنم، وقت بزارم روش.

174. چیکار باید کرد؟

+هنوزم بعد این همه سال نمیدونم چی میخوام، چی برام خوبه، تو چی خوبم، چیکار باید بکنم، به چی علاقه دارم و ...

۱۷۳

+نه به قبلا که سگ پر نمیزد

نه به الان که متعدددد دختر دوربرم هست

خدایی یهو چقد عوض شد همه چی 

172. صورت با زاویه

+دیگه دغدغه‌ام فقط دوست شدن با هررر کی نیست

الان فهمیدم چیکار بایدبکنم برا مخ زدن و نرم کردن طرف!

همزمان با 3 نفر دارم لاس میزنم پشماممم :)))

حالا میدونم خوب نیست ولی خب میخوام ببینم فاز کدومشون بهم نزدیک تره.

دوست دارم یکی که 70-80 نزدیک به معیارامه رو پیدا کنم.

++هیچوقت بهش توجه نکرده بودم ولی فهمیدم صورتایی که زاویه دارن خوشم میاد.

خیلی عجیبه که درکش نکرده بودم.

171.Maybe...

+Maybe I am the problem

170. هایمممم

+های شدم زیااااد

دارم به سناریو‌هایی فکر میکنم که اگه یه خرده آروم‌تر پیش میرفت میتونستیم با هم بسازیم

چه میشد

سناریو‌های فوق کثیف :)))))

169. خواننده/های خاموش

+کی خاموش داره منو میخونه؟

بیاد معرفی کنه خودشو کاریش ندارم :))

168. حس پوچی و خلا و دل تنگی فوق العاده و ناراحتی

+خیلی دلم تنگشه

شایدم دلم تنگه اون حسه

خلاصه فوق العاده احساس خلا دارم. دوست دارم خلا رو پر کنم. 

افتادم تو خونه رو زمین، مثل معتادا که مواد بهشون نرسیده.

دارم به خودم میپیچم، که چیکار کنم.

موقع کات شدن میگفتم خداروشکر دیگه استرس نمیکشم.

الان ولی شدیدا حس بدی دارم، که چرا سخت گرفتم به خودم و به اون.

که چرا اون اینقدر سخت گرفت به من.

تو همون مدت کوتاه چندبار خورد شدم. چرا؟ چون تا حالا رابطه درست حسابی نداشتم و اونم هی اینو میکوبوند تو صورتم.

ولی الان باز دلم تنگشه.

چقد سخته.

حالا خیلی کوتاه بود مدتش، اگه یکی دو سال بودیم و بعدش کات میکردیم چی؟

قطعا میمردم و زنده نمی موندم. 


*شاید ساخته نشدم برا این جور روابط*


شاید بهتره به فکر زن گرفتن باشم، که میدونی همیشه هست و لازم نیست نگران رفتنش باشی.

نمیدونم خلاصه الان فوق العاده حس پوچی و خلا و دل تنگی فوق العاده و ناراحتی توام دارم.

167

+دلم اون مدت هر چند کوتاه رو میخواد

که یکی یادته و دلش برات تنگ میشه

هی