درهم نوشت...

+حس می کنم چیزی باید بگم ولی نمیاد گفتنم :/

امتحان، ارائه، کار، پروژه،...


+یکی از دوستان 4 ماه دفاع از کارشناسیش رو به تاخیر انداخته بود، بعد الان نمیزارن امتحانای ارشدو بده :|

یکی نیست بهش بگه چرا لج می کنی و دفاع نمی کنی لامصب که الان به این فلاکت نیوفتی؟؟

اون روز دیدمش اصن مثل گچ سفید شده بود

خب هر کی باشه تو این اوضاع میمیره از استرس، امتحان داری، استرس اخراج از دانشگاه و هول هولکی آماده کردن دفاع و اینا هم داری، بگا میری دیگه

هر دفعه هم می گفتم حاجی شیرینی دفاع ت رو کی میخوریم و اینا، قشنگ طفره می رفت :/

اصن عصبانی میشد می پرسیدم ازش کی دفاع می کنی، در صورتی که همه چیزش هم آماده بود و یکی دو روز باید وقت میذاشت رو ویرایش پایان نامش و تمامم

ولی نکرد، اون قدر نکرد که کم مونده اخراجش کنن.

اهمال کاری در حد لالیگا

البته که استرس انجام دادنش رو نداشت تو طول این مدت، ولی هر کاری که فکرشو کنید می کرد الا تموم کردنش پروژه لعنتیش.

نمی دونم واقعا.

منم اهمال کاری می کنم و تجربه ش می کنم، ولی دیگه تا یه حدی اوضاع دیدم داره بی ریخت میشه دیگه میشینم پشتش و دست به کار میشم و انجامش میدم.

حداقل استرس می گیرم و این خودش آدمو جلو میندازه.


+خوابم، چشمام یه جوری شدن.

چشمام فک کنم از سرماست.

تهرانم بفهمی نفهمی یه کوچولو سرد شده :))

همه دارن یخ میزنن.

ببینیم ازون برف خوشگلا کی میاد حالا


+شهرستان نیاز دارم، برم زنجان ببینم چه خبره.

البته که حس یه مهمون رو دارم تو خونه و اصن ازین حس خوشم نمیاد.


+درس مهم نیست دیگه، درس مهم نیست برام.

خودم مهمم.

خودم برای خودم مهمم.

پیشرفت خودم مهمه.

هیچوقت به قبل برنمی گردم، هیچوقت حتی نیگا هم نمی کنم به عقب. 

کوبیدم از اول دارم میسازم.

منتها برا یه چیزی میسازم خودمو که کاربرد داشته باشم، نه اینکه بشم یه جای خرابه که هیچکی ازش استفاده نمی تونه بکنه، حتی خودم...

+۶,۶۶۶ :))

دست شیطونو از پشت بستیم :)

+کی به ماها یاد میده عوضی بشیم جدا؟ :/

بعد از فروکش کردن :/

+دوستای واقعیم رو دارم تشخیص میدم از دوستای عنَ م

اون روز اعصابم خرد بود، حالا به هر دلیلی، مهم نیست ولی فقط ایشون حالمو پرسید، گفت چیزی شده و اینا.

همین الان ازش تشکر کردم بابت اینکه حالمو پرسید.

بعله، نمی دونید بدونید که ما پسرا هم، حتی یه پسری به سن من احساس داره، گریه می کنه بعضی وقتا، دلش میگیره.


+هی نزنید تو سرمون که چرا بهت برخورد، چرا ناراحت میشی، چرا فلان چرا بهمان.

بفهمید، هم شما پسرا هم شما دخترا که همه مثل هم نیستن.


+طرف دختره ولی از من پسرتره از نظر روحیه، خب چیه مگه؟ 

خب انتظار من از ایشون بیشتر از روحیه شون نیست، و 100 درصد هم ایشون نباید از من انتظار داشته باشن خیلی سفت و سخت اخلاقم مردونه باشه چون نیست!

اینا رو یه طیفه، چیزی به نام زن و مرد مطلق وجود نداره، همه ما توی این طیف پخش شده روحیه هامون.

 

+لعنتیا درک کنید همدیگرو


+حتی یه اعتراف می خوام بکنم. 

اینکه بعضی وقتا از جواب دادن به یه نفر عاجز می مونم حس می کنم گریم میخواد بیاد.

سعی می کنم دور بشم.

شاید بعدا گریه کنم و خودمو خالی کنم.


+خب حالا چی؟ اینا نقطه ضعفن؟؟

نه!!!

اینا یعنی من می تونم تنشی که توی خودم بوجود اومده رو دفع کنم

تازگیا فهمیدم که حرف زدن با یکی یا نوشتن و اینا هم خیلیییی کمک میکنه بهم برای خالی شدن


+به خیلیا نباید رو داد.

یکیش همین دختره که به قصد شسته شدن بهش پی ام دادم ولی قبل سین کردنش پاکش کردم.

هیچوقت عرضه اینو ندارن که بفهمن چی میگی. بزار تو نفهمیشون بمونن و فک کنن خیلی باحال و cool عن.


+دختره یه 4 کلمه لاتی حرف میزنه فک میکنه که چی.

میگم خود لاتا هم این شکلی حرف نمیزنن که تو داری حرف میزنی زنیکه.


+در هر حال، من با افتخار می گم که یه بخشیم مرده، یه بخشم هم احساسات زنونه داره و اصنننننننن خجالت نمی کشم بابت این موضوع...

+صدا چند تا زن و مرد ازین واحد روبروییم میاد، همین واحده که 2 3 باری دختر آورده بودن، بلند بلنننند میخندن

 و الان به شدت امیدوارم همشون با هم خواهر برادر باشن :|

انشاالله 

به خودت...

+ولی دوستم راست میگه

نباید حالتو به یکی دیگه گره بزنی

نباید انتظار داشته باشی دیگران بیان حالتو خوب کنن

نباید انتظار داشته باشی الان یکی بیاد بشنوه غرهاتو

نباید فکر کنی یکی باید بیاد از دلت دربیاره، با یکی صحبت کنی و اوکیت کنه 

نباید هیچوقت از دیگران انتظار داشته باشی

ضعفتو جلو دیگران نباید نشون بدی

چون درک نمی کنن، و بیشتر اونا رو از اطرافت پراکنده می کنن

تنهایی، تنهایی و تنهایی

تنهایی مشکلاتت رو حل کن، چون اونا مشکلات توعن و هیچکس مثل تو ازشون آگاه نیست.

هیچکس تو رو بهتر از خودت نمیشناسه.

اعتماد کن به:

خودت

پاهات

ذهنت

قدرتت

به وجود خودت

به خدای خودت...

شرف نداشته :/

+طرف تو تهران، یه دختر با این برنامه جدیدا پیدا کرده تو تبریز :| ، بعد دختره هم ازین دختر وابسته شوها و این ها، بعد یه سری آوردتش تهران تو خونه ش، و یه سری هم تو تبریز باهاش خوابیده،

بعد ازش می پرسم چیکار کردی؟ چی شد؟ رابطه تون خوبه؟

میگه کات کردیم :|

می گم چرا؟ چی شد؟؟

میگه بسه دیگه دوبار :||

یعنی باورتون میشه دختر مردم، حالا معلوم نیست شخصیت وابسته داشته یا کمبود یا هر چی، اعتماد کرده، قشنگ سوء استفاده کرده پسره هم ازش، حال و حولش هم کرده بعد پسره بهم گفت بسه دیگه دوبار :/

یعنی چییییی؟؟؟؟

آخه دختر مردم مگه کالای جنسی لامصب؟؟؟ 

اون فرد به جز اعضایی تو بدنش که تو خودتو براشون میکشی، فکر داره، شخصیت داره، روحیه داره، طرز تفکر داره، قابل احترامه، هزاران تا استعداد داره، باید فهمیده بشه، دوست داره کار کنه، دوست داره شکوفا بشه،دوست داره فهمیده شه، دوست داره کار کنه، انسانهههههههههه و باید به عنوان یه انسان بهش احترام گذاشت، باید اگه مشکلی داره مشکلش رو تا حدی برطرف کرد و ......

نه اینکه ارضاء بکنه تو رو و خدافظ :/

اَی تف تو روحتون، اَی تف تو شرف نداشته تون.

همههه رو می خوام :(

+عصری رفتم بوفه دانشگاه، به قدری کیس خوب و مطلوب دیدم که هنگ کردم!

مگه میشه اجمعین کیس رخ بده اونم بعد از ظهر، تو اون سرمای سگی!!


دلم همه رو میخواد :(

+چرا این شکلیمممممممممممممممممممممممممممم

خوب شد دیر تصمیم گرفتم روندو عوض کنم، وگرنه با این روند تا الان 30-40 تا اکس داشتم، همزمان هم با 10-15 نفر دوست بودم :|


+جدا چرا دوست دارم به همه یه ناخنکی بزنم؟؟

خب به نظرم بهتره اول دوست اجتماعی بشم می دونی؟ نه که زرتتتتت برم پیشنهاد بدم.

این جوری به نظر بهترم هم هست چون اول اخلاق طرف میاد دستت و اینکه چه شکلیه و فازش چیه، نه اینکه اول دوست بشی بعدش ببینی که فازش چطوریه و اینا.


+الان می تونم از خدا کمک بخوام :)))

+یه دلیلی داشت قسمت نظراتو بسته بودم :/

دوباره بستمش.

این جمعه غم انگیز ناگهان زیبا میشه!

+این فیلم the green inferno  رو دیدم

خیلی خوب بود!

ازین فیلمای چندشی که همدیگرو می خورن زنده زنده و این حرفا *__*

می دونم قطعا یه بخشی ازم اتصال موتاه کرده که ازین جور چیزا خوشم میاد ^__^


+واااااااااای نقش اول یه دختره ست به اسم Lorenza Izzo *__*

خیلی خوبه!!!!

بازیش تو فیلم Knock Knock رو هم دیده بودم قبلا، اینجا هم خیلی خوب بود!

یه همچین زنی می خوام لطفا، خیییلی خوشگله و به دلنشین

خلاصه هر کی شبیهشه، زودتر خودشو معرفی کنه میام میگیرمش

Current mood :/

دلم گرفته

فک کنم سندرم عصر جمعه گرفتم :/

دوست ندارم برم دانشگاه، که می تونم نرم واقعا.

دوست دارم برم بچرخم و حال کنم و اینا

بدیه قضیه اینه که نزدیک امتحاناست -___-


+دوست دارم برم کنار بخاری، زیر پتو، مچاله بشم

چراغ هم که خاموشه، هوا هم ابریه، خونه نیمه تاریکه.

فضا،آهنگی که داره پلی میشه، نفسایی که میکشم، همه دلگیرن...


+دوست داشتم الان بودی، تو بغلم بودی. 

مچاله میشدیم توی هم، نفسات روی پوستم حس می کردم. با هر بار نفس کشیدنت منم زنده میشدم.

بوی موهای خرماییت تو فضا میپیچید.

گرمای بدنت جوون تازه ای بهم میداد.

پوست نرم بدنتو می تونستم حس کنم.

می فهمیدی که هستم من برات، می فهمیدی که هستیم برای هم.


+ساعت ها، ساعت ها می تونم تو همین صحنه و سکانس قفل بشم، بدون اینکه سیر بشم.