220.چسناله شبانه

+احساس تنهایی زیادی دارم

کم کم دارم دیوونه میشم

ازینکه کسی نیست شبا با هم حرف بزنیم، که به فکرم باشه، به فکرش باشم

نمیدونم دیگه چیکار کنم

مواردی که پیش میاد الکی میرن هوا

اکثرا وقت نداریم و فلان که همون پیچوندنه

نباید اینقدر سخت باشه ولی برای من داره اتفاق می‌افته

نمیدونم چرا اینقد سخت میگیرن این جنس ماده

++حس میکنم دارم یه چیز بزرگی رو از دست میدم که اصن نمیدونم چیه

مچاله دارم میشم از درون...

219

+چه خبرا از دوستان ؟:))

218.سوپ

+حقیقتا دوست میداشتم الان محبوبم برام سوپ میپخت، منم قربون صدقه‌ش میرفتم

++آمال و آرزوهای یه جوان ایرانی

217. بزک کردن عن!

+خب ببین فهمیدم قضیه چیه

زیاد از حد از کسیم تعریف کنی میکنی فکر میکنه عنه خاصیه

مخصوصا علی الخصوص با دختراست

طرف میاد میگه نهه من خوشگل نیستم میگم نه خوبی، این حرفو نزن

عن رو به عن خاص تبدیل کردم حالا دیگه جواب آدمو نمیده

و به جد چندین مورد این شکلی شده

واقعا کاش یه خرده عقل تو کلم بود میفهمیدم با این جماعت چطوری رفتار میکردم تا تو عن خودشون ادای آرتیستا رو درنیارن سرسره بازی کنن تو رو هم عن مالی بکنن

++نمیفهمم، هنوز که هنوز باید این جماعت دختر رو باید بهتر بشناسم

ازین به بعد فقط ریدمان بهشون

+++اعصاب نمیزارن برا آدم

++++دخترا کلاس بزارن برام بهتر بشناسمشون لطفااا

216.ناشکر

+نمیفهمم

چرا نمیخوایید یا دوست ندارید تو این وضعیت قاراشمیش یه همدم یا همراه داشته باشید، که حداقل باهاش حرف بزنید؟

++ناشکرید

215. زخم

+من زخم های زیادی دارم

زخم هایی که هنوز خوب نشدن، چون خودم نمیزارن خوب بشن

خودم هر روز چرکینشون نگه میدارم

خودم خودمو هر روز زجر میدم، قضاوت میکنم و میتوپم به خودم.

وقتی یکی یه چیز ناخوشایند بهم میگه، انگار روی همین زخم ها دست گذاشته، فشارشون میده و من زجر میکشم.

++قدم اول برای بی حس شدن جلوی قضاوت اینه که خودمو قضاوت نکنم 

همون جوری با خودم حرف بزنم که دوست دارم یکی دیگه باهام حرف بزنه.

214.محبوبم

+محبوبم الان باید میبودی 

توی این هوای سرد، میرفتیم زیر پتو

از گرمای همدیگه گرم میشدیم.

ولی نیستی

مختو باید بزنم که نه تو پا میدی، نه من بلدم

پس یخ میزنیم تنهایی...


213.

+ همه رفتن توی یه فاز خاصی

هیشکی حوصله صحبت نداره

صحبت بیشتر برای آشنا شدن و لاس و فلان

همین طور میری اینستا بدون دستاورد خاصی برمیگردی 

ای بابا منم دل دارم :((


212.

+امشب یه لاس تمیز زدم راضیم :))

++اون کار اداریم رو بالاخره تونستم انجام بدم، نتیجش ۱.۵ ماه دیگه میاد

خدایا شکرت

212.نیاز

+نیاز به صحبت دارم، به همدم

چرا اینقدر اینجور چیزا سخته تو ایران؟

ادا تنگ بازی درآوردن رو نمیدونم چرا ملت از خودشون درمیارن

کاش حداقل اینمون درست بود


++نیاز به لمس شدن دارم، اینکه یکی دست بکشه رو موهام

پوستمو لمس کنه، بغلش کنم، حس کنم گرمای بدنشو

ولی خب باید لپتاپو بزارم رو پاهام فیلم ببینم ذهنمو مشغول کنم


+++هیچیمون درست نیست

هیچی دقیقا هیچی


+واقعا ریدم تو همه ادارات دولتی با این وضع کار کردنشون

بازم کارمو راه ننداخت، انداخت هفته بعد

بی پدر گفت حتما این هفته کارت راه میوفته

بازم انجام ندادنش

به قرآن مادر پدرشونو تا هفته بعد یکی میکنم

اعصابمو سرویس کردن بی شعورا

مملکتم که رو هواست، من موندمو با این کاری که حتما باید انجام شه ولی بی پدرا انجام نمیدن

++۶ ماهه قشنگ کارم مثل یه حلزون جلو میره

اون پولی که میخورین ایشالا از گلوتون پایین نره

211.

+امروز یه مقدار از زندگیمو پیش مشاور بالا آوردم

واقعا بالا آوردم، به معنای واقعی کلمه

هم خوب بود، هم سخت


210.اوضاع قاراشمیش

+من میگم مغزم داره میترکه و همچی قروقاطیه شما بگید نه

یه کیس ازدواج هم این وسط پیدا شده

به نظر خوبه

ولی خب خیلی خنثی‌ست، مخالفت نمیکنه

با همه چی اوکیه

معیارای خاصی نداره

هی میگه همه چی در حد اعتدال

من بیشتر از اینکه خوشم بیاد، بیشتر نگرانم

خب یه فرد حداقل یه سری معیارای پایه ای باید داشته باشه

نمیشه همش موافق باشه؟ 

با یه چی باید مخالفت کنه خب

نمیدونم

++این جنس مخالفم شده برا ما دردسر

از یه طرف میگم بزار حسابی خوش بگذرونم و اینا، تازه فهمیدم چیکار باید بکنم، بزار گناه کنم اصن، حال میده، بعدا ممکنه پشیمون بشی ازینکه شیطونی نکردی

از یه طرفم میگم نه، تو آدم همچین کارایی نیستی، همون از در ازدواج وارد شو و خودتو اذیت نکن

گیر کردم این وسط