268. روزمره زده

+خبر خاصی نیست

دچار روزمرگی شدم. 

حس میکنم دارم درجا میزنم.

چیز جدیدی خیلی وقته یاد نگرفتم و این آزارم میده.

فکر آینده و شغلم که بمونم نمونم و .... کلا همه چی داره آزارم میده. 

حس میکنم خیلی وقته دستاوردی نداشتم و این هم آزارم میده.

++کوه رفتم اون روز، با چند نفر میشد رفیق شد ولی حرکتی نزدم.

حتی یه دختره بود زیااد نگام میکرد، خوشگلم بود ولی چندتا چندتا سیگار کشید جلوم. منم حرکتی نزدم خوشم نمیاد از سیگاری کلا.

البته هی میگم که خب میرفتی حرف میزدی چیزی نمیشد که و فلان. از دست نمیدادی و اینا.

خلاصه که برگشتم.

همین.

+++خستم.

نظرات 2 + ارسال نظر
بانوی کویر سه‌شنبه 9 خرداد 1402 ساعت 05:40 https://banooyekavir.blogsky.com/

همه مثل هم هستیم
حس پوچی و بلاتکلیفی

الان اگه اون یارو لندهوره اونجا بود ،خودشو خفه میکرد که به دختره نخ بده
انشالله روزهای بهتری در پیش داشته باشید

:))))
چه خوب یادته :))
اره یاروعه اون موقع نذاشت برم سمت دختره حیف شد
ایشالا روزای بهتری هم برای شما

bahar دوشنبه 8 خرداد 1402 ساعت 21:17 http://man0baharam.blgsky.com

ببین حال همه همینه
میدویم و نمیرسیم
میرسیم و ازمون میگیرنش
میرسیم و اونچیزی نبوده که میخایم

هوم
50 درصد نرسیدنای من به خاطر خودمه البته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد