۲۵۵. آهنگای امروز

+ Arcade Duncen Laurence

+ Arctic Monkeys - Wanna be yours

+ I wanna get lost with you - Stereophonics

ممکنه همون حسی که من میگیرمو شما نگیرید

طبیعیه

هر لحظه از این آهنگا حس لحظاتی از زندگیمو یادم میره

جوری که خیلی واقعیه، انگار دارم دوباره حسش میکنم.

گوش دادید بگید از کدوم بیشتر خوشتون اومد

و اگه از همین نوع آهنگا گوش میدید معرفی کنین


254. کجا آشنا میشید خب!

+من آخه الان تو کجا با کسی آشنا بشم؟

خیابون که نمیشه، خزه

سرکارم که نر کده‌ست

اینستا هم که زیادی تنگن همه، فعلا هم دی اکتیوش کردم

کوه میرید، کلاس میرید، سفر میرید؟ کجا میرید آشنا میشید؟!

۲۵۳. دو راهی سخت

+ بین دو راهی سختی گیر افتادم

از یه سمت شغلی که دارم پولش خوبه نسبت به جاهای دیگه

ولی کارش زیاد مرتبط به رشتم نیست و بعضی وقتا خودخوری میکنم که دارم فرصت یادگیری رو از خودم دریغ میکنم

از یه سمت دیگه میگم استعفا بدم برم یه جا که مرتبط با رشتمه کار یاد بگیرم و اینا، ولی حقوقم ۴۰ درصد کمتر میشه قطعا اول کار


موندم چه کنم

++کلا با تصمیم گیری همیشه مشکل داشتم، اونم این تصمیما

252. کتاب در پارک

+خیلی تجربه خوبی بود، یه کتاب برداشتم رفتم پارک لاله خوندن

لذت داشت واقعا، بر خلاف انتظارم تونستم غرق بشم توش

++کتابه هم روانشناسیه، تا الانش که خیلی خوب بوده

تا آخر بخونم تمریناتش رو انجام بدم خوب بود به شماها هم معرفیش میکنم

+++ دوتا پسرم همزمان داشتن از چندتا دختر شماره میگرفتن پشمام ریخته بود

خیلی عادی و ریلکس واقعا

البته نه پسرا هم فاز من بودن، نه دختراش

به نظرم مست بودن دخترا اصن یه جوری مسخره قهقه میزدن و حرف میزدن و چرت و پرت میگفتن

اون دوتا پسرم بهشون میگفتن چت این 

خلاصه که فقط باید اعتماد به نفس داشته باشی برا اینکارا

یه سری جملات رو حفظ میکنی طوطی وار تکرار میکنی

تپق اینا هم ممنوع



۲۵۱. بلاگ اسکای سم

+چقدر سوراخ سمبه داره بلاگ اسکای

یه سری وبلاگ پیدا کردم پشمام ریخت

اصن طرف با جزییات همه چیو میاد تعریف میکنه

مسایل خاک بر سری مثلا

خدایا

چه خبره!


++چقدر از آدم دروغ گو بدم میاد

چقد ازینا که دوست دارن سرتو شیره بمالن بدم میاد

چقد ازینا که تو حین حرف زدن فقط کسشر و دروغ generate میکنن بدم میاد

آخ اخ حالم ازت بهم میخوره

متاسفانه نمیدونم چه وایبی میدم که به خودشون این اجازه رو میدن به آدم دروغ بگن

و منم نمیتونم واکنشی داشته باشم

ایشالا اونقدری پیشرفت کنن تو این مسیر دروغ گویی که یه جا یه جوری به گا برن که گه بخورن دیگه دروغ بگن

250. از لحاظ روحی

+واقعا از لحاظ روحی نیاز دارم برگردم به وقتی که A Star is Born رو دیدم.

17-01-2019 بود

چقدر خوب بود اون موقع

بیشتر از 3 سال گذشته

چقدر تغییرات

حالا من که آدم تغییر نیستم اینقدر تغییرات زیاده برام

کجا بودم، کجا هستم، و کجا میخوام برم.

ابهام، اینکه یه روز حالت بده یه روز خوب.

یه سری آهنگ خاطره میسازن برات، بد یا خوب. مهم نیست.

++ آهنگ Find you از Nick Jonas...

یه دوره ای بود که داشتم سعی میکردم سختیا رو به هر شکلی ک هست تحمل کنم، غافل از اینکه روزای خیلی سختتری جلوم بود.

و اون افتضاحی که تو ارشد پیش اومد که البته جمع شد ولی خب نقطه اوج برون ریزی بود.

+++واقعا زندگی همین لحظه‌هاست. همین لحظه‌هایی که هی اضافه میشن به خاطراتمون. هیچ چیز دیگه ای نیست. یه سری اتفاقا بزرگترن که خاطره بزرگتری ازشون ساخته میشه، یه سری دیگه نه. کم نورن و به سختی یاد آدم میان...


249. هنوزم که هنوزه یه حس سنگین و سیاه بهم میدی.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

248.

+مردیم از بی رلی 

این درسته این هوای دو نفره من تک نفره باشم آخه؟؟

247.نونوایی

+خدای من، یه دخترو دیدم تو صف نونوایی

چقدر ناز بود واقعاا

اگه میدونستم چطور تو خیابون مخ میزنن حتما میرفتم جلو

منتها خیلی خز میدونم تو خیابون حرکتی زدن رو

 بقیه میکنن ازین کارا، ولی واقعا نتیجه میگیرن؟؟

من که بعید میدونم

ولی خب بازم دوست داشتم ۱ در هزار که آدم از یکی خوشش میاد تو خیابون، میتونستم کاری کنم :((


++راهکاری چیزی دارین؟؟ من چقد مهارت ندارم تو این جور چیزا

کالا نه تو خیابون صرف، کلا تو یه جمعی یا بیرونی جایی که امکان آشنا شدن هست، pick up lineتون چیه؟ از چی شروع میکنین تا طرف نترسه؟؟


246.

+چقد کصخل زیاد شده تو بلاگ اسکای

دارن میشن شبیه ترولای توییتر

245. Nostalgia

Have been listening to not very old but nostalgic songs.

Other might not find them nostalgic nor even good to hear, but boy you dont know how many memories I have with these songs.

Every single stage of my college life was spent with these songs, and when I hear them, its like going back then and feel the feelings, the exams and everything I was going through.


++Sometimes I  wish  there was a time machine,,,

244. تغییر

+جالبه برای اینکه اون شکلی که دوست دارم بخوام زندگی کنم، باید تغییر بدم رفتارامو، استایل زندگیمو، زیادتر کنم روابط اجتماعیمو

اونم من! اونی که تغییر کردن براش عذاب علیمه.

مخصوصا این زیاد کردن روابط اجتماعی رو اصن برنمی تابم. سخته برام، همیشه دوست دارم دوست های محدود ولی صمیمی داشته باشم، چیزی که بهش هیچوقت نرسیدم.

مثلا موندم تو خیابون، تو کافه و ... چطوری میشه با یه کاملا غریبه ارتباط گرفت؟ مغزم سوت میکشه ولی بعضیا هستن بدون فک کردن این کار رو انجام میدن!

++یا جنبه های دیگه زندگیم، مثل پیشرفت شغلی، مثل زندگی مالی و ... . البته زندگی مالی رو دارم تا حدی سروسامون میدم اگه خدا بخواد.

ولی چیز‌های دیگه، نه هنوز راه زیاده.

243. که نیست

+الان نیاز دارم بغلش کنم

که مچاله بشه توم، که مچاله بشم توش

که عطر موهاش تا تهه وجودم بره

که آروم بشم پیشش

++دریغا که نیست، که نیست



242. نتایج

+ به یه سری نتایج دارم میرسم

که چیکار کنم ازین وضع بتونم دربیام بیرون

اگه جواب داد، اینجام مطرح میکنم، هر چند ممکنه فقط رو من جواب بده نه کس دیگه

++ بلاگ اسکایم جای عجیبیه

+++یکی نزدیک ۱۰۰ تا ویو رو برد بالا، آخرم معرفی نکرد خودشو

241. ساختار

+دوست دارم به زندگیم یه ساختار بدم

یه ساختار که بدونم تو طولانی مدت باعث پیشرفتم بشه. 

ولی خب شاید یه مقدار عجولم

یهو کارایی که میکنم رو ول میکنم.

شاید به خاطر برنامه ریزی نداشتنه.

نمیدونم خیلی وقته بیزارم از برنامه ریزی کردن، مدون کردن سیستم زندگیم، اینکه به چی و کجا باید برسم.

اصلا به هیچکدوم اینا فک نمیکنم. هی میگم حالا بریم جلو ببینم چی میشه :/

خب این خوب نیست، میدونم خوب نیست ولی دارم به همین منوال ادامه میدم زندگی رو.

ازینجا به بعد صرفا دارم از تایپ کردن لذت میبرم. حداقل به نظر خودم سرعت تایپم بد نیست.

همین لحظه که دارم به تایپ کردن فک میکنم سرعتم به شدت افت کرد.

همین دیگه، یه نشونه دیگه که خودآگاه شدن باعث تپق زدن تو هر کاری میشه که ناخودآگاه داری انجامش میدی. فک میکنی بهش و مختل میشه.

فک میکنی به عمل نفس کشیدن و مختل میشه. باید خودت تصمیم بگیری کاره رو ببری جلو. خب این انرژی ازت میبره، این باعث میشه زمانت گرفته بشه.

و ...