۷۸. اون موقعا

+وقتی یه آهنگ رو میزاری

پرت میشی به اون موقع ها، دلتنگ میشی

تک تک سلولای بدنت دلتنگ میشن

دلتنگ مسیرای رفتن و اومدن

ترمای اول

اون ترسای اول

ندونستنا

تجربه‌های جدید


دلتنگ خود قدیمیم هستم :))

77. حال بد

رو تختم

قراره سه ساعت دیگه پاشم و خواهر رو ببرم راه آهن بعد دوباره برگردم. 

خیر سرمون اینترنتا رو محدود وصل کردن تا عمق فاحعه رو ببینیم

حالم بد شد

حالمون بد شد

نمیخوام بیشتر صحبت کنم ولی خون و خون و خون

فقط از همه جا‌ بوی خون میاد.

زندگیا بی ارزش شده، ۲۰-۳۰ سال زحمتت رو بکشن، بزرگ شی، خون دلت رو بخورن تو مریض شدنا، استرس داشتنا و ... ، بعد هم ک*شته‌ شی، به همین راحتی

-__-

فقط باید اومدی و میرفتی تا هنوز برامون سوال باشه‌ چرا وقتی خدا میدونست آدم ها همدیگرو میکشن، کش*ت و کش*تار‌راه میندازن، بازم گفت چیزایی میدونم که شما نمی دونید.