استرس سگی :|

+ولی این 3 هفته اخیر خیلی زود گذشت

خیلی

بدون اینکه فرصت بکنم کاری کنم یا ماه رمضون بخواد اذیت بکنه

تنها کاریم که کردم، یه جانشستن و خودخوری و فکرای مسخره کردن تو ذهنم بود :/

فقط استرس درسا رو داشتم بدون اینکه کاری کنم

به قدری بیخیال درسا، اونم تو فرجه ها شدم که واقعا نگرانم برا امتحانا، مخصوصا اینکه یه استاد سگ بنداز هم دارم :|

+خدا خودش رحم کنه


+درس دیگه خیلی یه جوری شده.

خیلی تکراری، خیلی مسخره، خیلی فرسایشی.

نصفشو خودم رو مسئول چنین وضعیتی می دونم، نصف بقیش هم اتفاقاتی که افتادن

دوست دارم پول دربیارم، فقط پول :)

این تابستون خودم می فهمم چند مرده حلاجم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد