یاد گذشته

+چرا هر از گاهی یاد گذشته ها می افتم و به شدت دلتنگش میشم؟

چرا خب؟

شاید دلیلش این باشه که قبلنا حس می کردم مفید تر بودم.

کاری که در حال انجامش بودم رو با جون و دل قبول می کردم و نهایت تلاش رو می کردم تا موفق بشم توش.

این بود که هدف داشتم، می دونستم میخوام چیکار کنم، کجا برم و کجا نباید برم.


ولی یه خرده که از دانشگاه گذشت قشنگ یادمه که یه صدایی تو ذهنم میگفت خب آخرش که چی؟

بازم درس درس درس؟؟؟

تا کجا مگه میشه درس خوند؟

اصلا کار درستی کردم اومدم مهندسی؟ اصلا دانشگاه اومدنم درست بود؟؟

بعد از یه مدتی دیگه درس خوندن منو ارضا نکرد، صرفه نظر از هر کلکی که بلد بودم و به کار بستم وضعیتم همین شکلی موند. 

شدم یه آدم شب امتحانی.


+میخوام بگم که آدم باید انعطاف داشته باشه. 

برای منه کمال گرا این حرف مثل این میمونه که به یه آدم کچل بگی موهاتو به سمت راست شونه کن!