حیوون

+حیوون

این یه کلمه ای هستش که گذاشتیم رو یه چیزی که روی چهارپا را میره

یا کلا چیزی که نمی فهمه

و فقط با غرایز خودش میره جلو

همچین مفهومی رو برا خودمون درست کردیم تا یه پستی ایجاد کنیم و خودمون رو روی بلندی بزاریم و بگیم، نه! اون نمی فهمه، اون غریزه داره فقط، ما می‌فهمیم، ما درک داریم! 


+تا اینجاش خب خوبه، 

آدما خوبن، حیوونا بد.

آدما می‌فهمن، حیوونا نه

آدما با عقلشون میرن جلو، حیوونا با غریزشون


+ولی خب، 

یه خرده سرعتمون رو کم کنیم، یه خرده با دقت نگا کنیم، وقتی با سرعت حرکت می کنیم جزییات کش میان و درست و حسابی دیده نمیشن

الان سرعت رو من کم کردم و دارم به اتفاقاتی که این چند روزه داره می افته دقت میکنم

بله،

جزییات زشتن، جزییات حالت تهوع میدن بهت

آدما زشتن

آدما حالت تهوع میدن بهت


+کافیه مسئله ای پیش بیاد تا یکنواختی رو از روابطت با دیگران از بین ببره و بفهمی که عه، این همونی بود که می گفتیم و می خندیدیم باهاش؟

این همون بود؟

این همون بوده!

این آدم همون بوده!

ولی خب، هر آدمی یه تابع عه، بعضی موقع ها جوابش به بعضی ورودیا اینقدر یه جوریه که ترجیح میدی اصلا درگیر دادن همچین ورودی بهش نشی


+خودمو از بیرون می بینم، زشتی و بدی و خوبی خودمو درک میکنم. شما هم می تونید خودتون رو از بیرون ببینید و بفهمید روی چهارپایید یا دوپا؟!