کجایی تو...

+دوباره دلتنگ چشماش شدم.

چشماش، چشماش و چشماش

+دلم میگیره بعضی وقتا

از این میگیره که اونی که باید باشه، اونی که باید کنارم باشه، کنارش باشم و با هم باشیم، نیست...

نه من کنار اونم، نه اون کنار من و دور از هم و دلتنگ همیم.

+دوست داشتم بودی، دوست داشتم بودی، بودی و بودی و فقط بودی

دستاتو می گرفتم تو دستم، از لحظه لحظه ی بودنت لذت میبردم و ته دلم خالی میشد از این همه خوشی...