18. سابق...

+سابقا هستن

سابقا هم آدمن

امروز یکی رو که یه مدتی درگیرش بودم و بعد قطع رابطه کردیم رو دیدم

تو محوطه دانشگاه، داشت با یه پسره غذا می خورد.

وانمود می کرد که منو ندیده ولی خب من سرعتم زیاد بود و داشتم می رفتم سمت سلف و سریع از کنارشون رد شدم.


+والا موقعی که با من ارتباط داشت خیلی حساس بود کسی نفهمه، حتی زنگ زدن بهش رو هم ازم دریغ می کرد، یحتمل چون تو خوابگاه دیگران بهش گیر میدادن که اره داری با کی می حرفی

فلان جا قرار نزاریم، فلان جا می بیننمون و این چرت و پرتا


+چی داده بهش که من نمی تونستم بدم؟

چی دیده توش که تو من ندیده؟


+می دونی فکر کنم هر کسی یه تجربه هایی رو نیاز داره تا خودشو بهتر بشناسه، افکار، رفتار، شخصیت خودش و ... رو توی رابطه بهتر بشناسه

همون طور که من خییلی برام مفید بود و فهمیدم کجاها اشتباه می کردم

آماده تر شدم و فهمیدم چیکار کنم و چیکار نه


+سابق ها اومدن و رفتن، اونها هم زندگی می کنن مهم اینه که قبول کنیم راهمون جداست و یکی نمیشه.

منطقی فکر کنیم و احساسی رفتار نکنیم.

سر خودمون رو شیره نمالیم و الکی فکر و خیال نکنیم.

به چیزی که هست فکر کنیم نه اون چیزی که نیست یا رفته یا اصن نیومده.


+اول خودمون برا خودمون مهم باشیم...