۴۲. سرگردون

به نظرم یه خرده نیاز دارم به خودم تلنگر بزنم

که همین پست تلنگره 

+توانایی به تاخیر‌انداختن لذت:

یه صدایی کم و بیش تو مغزم دوباره سروصدا داره میکنه، همون صدایی که خیلی وقته ازش خبری نبود، همون صدایی که فقط غر میزد.

اون صداعه، ازش میترسم. 

چون میدونم دوباره شنیدنش مساویه با اذیت شدنام، خودخوریام، نشخوار ذهنیم، گیر کردنام، موندنام تو حال خودم، بی حالی، زیاد فکر کردنام، موندن سرجام و ....


+فک کنم باید یه مهارت جدید یاد بگیرم. اینکه چالش نداشته باشی، اینکه عادت بکنی به یه روتین، اینکه سلولای مغزت دوباره بیکار بشینن، اینا همه کرختی میارن تو زندگی


پس چیکار باید کنم؟

یه چالش بزرگ جدید، مثل چیزی که سال پیش باهاش مواجه شدم، و یه سری چالش کوچیکتر


++توانایی به تاخیر انداختن لذت.

لازم نیست همه کارا رو اکیپ کنم تا یه کار لذت بخش رو انجام بدم.

بهتره یه خرده کمتر به خودم پاداش بدم هر لحظه، پاداشام که همون لذت های آنی هست رو کمتر کنم، برای انجام کارای بزرگتر آخرش برا خودم پاداش درنظر بگیرم، نه اینکه هر لحظه دنبال لذت باشم.


++باید یه لحظه عقب واستم و نگاه کنم چیکار میتونم بکنم برای این وضعیت، برای حالم...


++بقیش رو باید فکر کنم بیشتر