60. نوشتن

+داشتم از حجم فکر و خیال الکی توی سرم میترکیدم

فکرایی که فقط ذهنمو مشغول کرده بودن و انرژیم رو گرفته بودن

فکرایی که اصن نباید اسم فکر رو گذاشت روشون

صرفا بهونه، غُر و هر چیزی برا اینکه ذهنت رو مشغول کنن، عمدا تا فقط و فقط اذیت بشی. همین.

اصن غُر و بهونم. فقط تو ذهنم بهونه میتراشم تا به کارام نرسم

تا بیشتر خودمو اذیت کنم.

نمی دونم، حقیقتا نمی دونم چرا.

ولی موندن توی این وضعیت اصن جالب نیست. 


+ایشالا که بگذره این حال و هوا