237. یکسال دیگه

+یکسال دیگه هم داره میگذره و من هنوز این وبمو دارم...

+آخرای سال 96، اوج داغونیم بود. تا اواسط 97 هم ادامه داشت.

بهتر شدم تا اواخر 99. دوباره داغون شدم بعدش. 

1400 بد بود. به بدی گذشت.

1401 خیلی بالا پایین داشت. گاهی خوب، گاهی بد.

++این اواخر خیلی این فک میاد به ذهنم که این شغلو ول کنم برم یه چیز جدید تجربه کنم. 

خیلی ذهنم مشغوله اینه.

دروغ چرا، اسیر پول شدم. حتی با اینکه از کارم زیاد راضی نیستم...

+++حس میکنم یه 2 سالی هست یه تکون خوب نخوردم تو زندگی. ازونا که نقطه عطف میشه و اینا.

++++ایشالا امسال مهارتایی که میخوامو و هی میگم یاد بگیرم رو برم یاد بگیرم.

اگه برنامه نویسی رو با هر بدبختی که بود اول سال 99 ول نمیکردم و یکی دوتا دوره هم میرفتم، یه برنامه نویس با تجربه 3 ساله بودم، خیلی خفن میبود.

+++++دوست ندارم جریان زندگی منو ببره با خودش اینور اونور. میخوام هر از گاهی حداقل به یه تیکه چوب دست بندازم مسیرمو تو این جریان خروشان برا یه مقدار کم هم که شده خودم عوض کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
خانوم ف جمعه 26 اسفند 1401 ساعت 16:01

امیدوارم بهتربن ها رقم بخوره برات.‌‌
از این حملات کلیشه ای

چرا کلیشه ای
در هر صورت میتونه نقطه عطف باشه
برا تو هم همین طور، ایشالا که قدمای هر چند کوچیک بتونی برداری برا بهتر شدن و پیشرفت کردن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد